یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)

ساخت وبلاگ


وبدی  رویا و خیال این است. که خیالی است. وتمام می شود. و زود....

دست در دستم بذار، قدمی پیش بیا، این دنیا است. واینهم کمی آن طرف تر رویا...

واینجا هم مرز مجازیست که خود ساخته ام بینشان...

و زیبا ترین خیال را آفرید     ؛      وخیال  زیباترینهای بعدی را....

یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 18:29

بوعلی(ابن سینا) در قانون از عشق به عنوان یه بیماری یاد میکنه."""ابن سینا در کتاب قانون خود تعریفی از عشق آورده است ، اما منظور عشق او در آن ، نوعی وابستگی و جذبه ی مالیخولیایی یک انسان به انسان دیگر ا یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...ادامه مطلب
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 69 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 10:24

بسم الله الرحمن الرحیم  درست خاطرم نیست. به تو گفته بودم یانه؟ آن روز که نیامدی سر قرار را میگویم. فکر کنم. دست کم بیست باری پل را رفتم و برگشتم. از بالا و پایین. از چپ و راست. پایین پل خبری نبود. هیچ یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...ادامه مطلب
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 63 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 10:24

اول فرشها پر شد. دور و بر فرش اضافه کردند. بعد رفتند سراغ طبقه دوم. وقتی دیگر جا نبود. درها را بسته اند. گفتند. ظرفیت و آمادگی اش را نداریم. چهره‌ی آدمها و سن و سالشان فرق کرده بود. نماز جمعه از جوانه یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...ادامه مطلب
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 55 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 10:24

داشت میچرخید. تند و تندتر دور خودش میچرخید. مرکز دایره ایستاده بود. دستهایش پایه ی پرگار. جواد هم مداد پرگارش. دستهایش را انداخته بود. زیر کتفهای جواد و میچرخاندش. چرخ و فلک شده بود. سریع و سریع تر.صد یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...ادامه مطلب
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 81 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 22:26

کوه ها لباس سبز پوشیده اند. یک دست. یک لباس سبز کلکی. تابستان و زمستان. در گرما و سرما همین را پوشیده اند.البته بعضی زمستانها یک پلیور سفید هم رویش می پوشند. ولی لباس اصلی سر جایش است. لباس را ست می ک یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...ادامه مطلب
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 54 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:39

شی شی شی شالاپ شالاپ، یک همچین چیزی بود. صدایش را میگویم. درست نمی توانم توصیفش کنم. ولی یک همچین چیزی بود. تقریبا نصف یک سطل. آب و کف. پیر مرد چند قدم جلو آمد. از خط زرد گذشت. لبه ی فلزی ایستگاه را ر یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...ادامه مطلب
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 57 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:39

دوربین را از مقابل چشمش برداشت. به حسین اشاره کرد. با سر به اوفهماند آماده باشد. دوباره به بیرون نگاه کرد. دستی تکان داد. حسین طناب را کشید . آدمک بالارفت. تق کلاه آدمک افتاد. پیداش کردم نامسلمونو. تو یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...ادامه مطلب
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 60 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:39

 مثل بازی شادو فایت (مبارزه سایه) یک خط با پستی بلندی سیاه. جلوی پس زمینه ی نارانجی. همه اش ضد نور شده بود. درختها، خانه ها، پل ها، تیر برقها، ماشین ها ودیگر اجزا کادر تصویر. هرچیزی که روی خط افق افتا یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...ادامه مطلب
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 67 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:39

 

 

سرگشته چو پرگار, همه عمر دویدیم
آخر به همان نقطه که بودیم،رسیدیم

یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...)...
ما را در سایت یک قدم عقب تر (مسخ مهتاب طرح اولیه...) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedamh بازدید : 60 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:39